صدرای, عزیزم؛ سلام میدونم روزهای سختی رو داری سپری میکنی، هیچ اطمینانی به قدرتهای خودت و هیچ تصوری از آینده ت نداری... من هم از آینده خبر ندارم.. اما اگه بخوام از مطمئن ترین اطمینانهام برات بگم، بهت میگم که تو توان پشت سر گذاشتنِ تمام چالشهات رو داری و میدونم که در هر اتفاقی، خیری برای تو نهفته...., ...ادامه مطلب
فرزانه با اجازه دادن به روند طبیعی رخدادها اقدام میکند. او در پایان، به همان آرامیِ آغاز کار است.... میگن معجزهی حضرت محمد، کتابشه... اگه از شباهتهای خارقالعادهی حکمت تائو با مکتب اسلام بگذریم،, ...ادامه مطلب
مدتیه که توی شرکتی که از پارسال همکاری مو باهاشون شروع کرده بودم ، رسما شروع به کار کردم... جملهی عجیبی گفتم! میدونم :)) الآن توضیحش میدم: پارسال شهریور بود که یاسمین بهم زنگ زد و گفت «یه شرکت هست که , ...ادامه مطلب
دلم میخواد با یکی معاشرت کنم :( -------------- پ.ن.1: خدا عاقبتمونو بخیر کنه :))), ...ادامه مطلب
پیش نوشت: برگرفته شده از این صفحه، بدون تصرف و تلخیص :) -------------------------------------- احتمالا همه ماها با این سوالا روبهرو شدیم که: زندگی چیه؟ بعد مرگ چی میشه؟ از کجا اومدم؟ کجا میرم؟ و سو, ...ادامه مطلب
در دوردست، آتشی اما نه دودناک در ساحلِ شکفتهی دریای سردِ شب پرشعله میفروزد... آیا چه اتفاق؟ کاخیست سربلند که میسوزد؟ یا خرمنی که مانده ز کینه در آتشِ نفاق؟ هیچ اتفاق نیست! در دوردست، آتشی اما نه د, ...ادامه مطلب
چه سفرهایی که به خود ندیده است چه آرزوهایی که برآورده نکرده است چه دیدگانی که در آن به دیدنِ رویِ ماهِ یار تر نگشته اند چه خطرهایی که در طوفان و آرامش دریا پشت سر نگذاشته است.... با اینکه همهی بدنش , ...ادامه مطلب
مقالهی شماره 3 از سلسله مقالههای «شخصیت شناسی به روش ام.بی.تی.آی» با عنوان «درونگرا VS. برونگرا» در سایت ریمیا منتشر شد. #MBTI #TypeRecognition #Typology, ...ادامه مطلب
آروم، بدون هیچ حس قلیان کنندهای! نه زیادی شاد، نه زیادی غمگین ... نه وقتی که معمولا عصبی میشد زیاد به هم میریزه، نه وقتی که معمولا سورپرایز میشد زیاد حس خاصی داره! ---------------------------------- پ.ن.1: ورژن 7 بخاطر "کودکی"، دوتا ورژن توی "مدرسه"، "استارت دانشگاه" و سه تا ورژن دیگه! پ.ن.2: بالاخره به نظر دارم فارغ میشم و سریع با ورود به ارشد جایگزینش کردن برام!,صدرا,ورژن ...ادامه مطلب
دو روز گذشته رو به خودم استراحت مطلق داده بودم! :) بعد از اون شمالی که رفتیم و غیره، دیگه استراحت منطقی نداشتم!! این درحالیست که تا قبل از این همیشه انقدر وقت تلف شده داشتم که احساس نیازی به استراحت برنامه ریزی شده و منطقی نداشتم :دی منظورم از استراحت منطقی اینه که انقدر خسته شده باشی که "استراحت کردن" برات معنی پیدا کنه :)) البته الآن که فکرشو میکنم یه تولدی گرفتیم برای یه عزیزی ... اون رو میشه اسم استراحت نصفه روزه روش گذاشت ... البته قطعا استراحت مطلق نبود چون کلی planning و غیره داشت برام :" این دو روز خیلی خوب بود :) بعد از مدتها فیلم دیدم :))) "هیچ کاری" کردم !! ,تغییرات منابع کنکور 96,تغییرات شرکت,تغییرات قیمت طلا,تغییرات ios 10,تغییرات جدید اینستاگرام,تغییرات هورمونی در زنان,تغییرات هورمونی بعد از ازدواج,تغییرات,تغییرات جدید کلش,تغییرات اندروید 6 ...ادامه مطلب