خودم می‌نویسم!

ساخت وبلاگ

چند روز بود پشت سر هم می‌نوشتم... چندتاییش رو اینجا هم شاره کردم!

الآن چندین روزه که هیچ متنی ننوشتم!!

انگار روحم چند وقت یه بار پریود میشه و برون‌ریزی داره و بعد که خونش بند اومد، مییره تا بار بعدی که معلوم نیست کی ممکنه پیش بیاد :)) این خون‌ریزیه محدود به نوشتن نمیشه و از خواب دیدن‌های هرشب تا day dreaming و غیره متغیره...

دل‌نشین‌ترین دل‌نوشته‌هام (دل‌نشینی امریست نسبی و حداقل برای خودم دل‌نشین‌تر بودن به نسبت :دی) هم توی همین بازه‌های کوتاه نوشته شدن...

باهاش کنار اومدم :)

 

امروز ولی خودش نمی‌نویسه و خودمم که می‌خوام بنویسم / دارم می‌نویسم... باشد که مقبول افتد!

دقیقا "همین الآن" توی یه جلسه‌ی ارائه‌ی کتاب مجازی در حال شرکت کردن هستم :))) ولی اصلا تمرکز ندارم... کلا انگار مدلم نیست. نه که سعی نکرده باشم!! حداقل توی کلاس‌های مجازی دانشگاه باید تلاشمو می‌کردم ولی توی اون تلاش‌ها هم شکست خوردم و تنها نتیجه‌ی شرکت توی کلاسا برام این بوده که بفهمم کدوم فصل رو درس دادن تا برم بخونمش و بفهمم چی گفتن :|

 

کلا چیز دیگه‌ای می‌خواستم بگم :)))

(من واقعا بلد نیستم خودم بنویسم :)))) باید خودش (همون که در اندرون من خسته دل ندانم کیست ه) بیاد و قلم رو دستش بگیره و بنویسه و بره :/)

چیزی که می‌خواستم بگم این بود که این روزها به پیشنهاد چندتا منبع معتبری که می‌شناختم، دارم مینی سریال "چرنوبیل" رو می‌بینم و عجیب شده حالم! مثلا استرس و خشم لحظه‌ای دارم الکی و ...

هم‌‌زمان اتفاقات مختلف دیگه‌ای پیش اومدن که در مجموع تصمیم گرفتم کاری رو انجام بدم که چند ماه بود صرفا بعنوان یه ایده توی ذهنم بود!

"مراقبه‌ی 1روز سکوت"

 

یه مقدار هیجان دارم براش و مقدار بسیار بیش‌تری احساس نیاز..

تصمیم دارم فردا انجامش بدم و ایشالا بعدش توی فرصت مناسب اینجا هم از نتایجش می‌نویسم :)

 

-----------------------

پ.ن.1: اگر خیر صدرا و خیر تمامی هستی‌یافتگان در این است؛ باشد که چنین شود...

پ.ن.2: تا ساعت 24 امروز فرصت دارین تا اگه نکته‌ای هست، بهم بگین... در غیر این صورت پس‌فردا در خدمتتونم :))

پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 133 تاريخ : جمعه 5 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:16