پست سپاس‌گزاری #2

متن مرتبط با «ارزشش رو داره به انگلیسی» در سایت پست سپاس‌گزاری #2 نوشته شده است

نامه به صدرای 20 ساله

  • صدرای, عزیزم؛ سلام میدونم روزهای سختی رو داری سپری میکنی، هیچ اطمینانی به قدرتهای خودت و هیچ تصوری از آینده ت نداری... من هم از آینده خبر ندارم.. اما اگه بخوام از مطمئن ترین اطمینانهام برات بگم، بهت میگم که تو توان پشت سر گذاشتنِ تمام چالشهات رو داری و میدونم که در هر اتفاقی، خیری برای تو نهفته...., ...ادامه مطلب

  • مراقبه‌ی گفت و گو با حکیم

  • این روها خیلی درگیر این هستم که اگه گرفتن مدرک ارشد و انجام کارهای پایان‌نامه‌م توسط خودم برام واقعا ارزشمنده، چرا اینقدر به تعویق میندازمش که به جایی برسم که خطرناک بشه برام! این شد که با حکیم,ِ جان مکالمه داشتم و این شد نتیجه: اگه می‌خوای تاثیرگذار باشی، اگه می‌خوای روی تعداد بیشتری آدم تاثیر بگذ, ...ادامه مطلب

  • روهای خوب مدتیه که رسیدن و موندگار شدن..

  • من معمولا وقتی که فشارهای بیرونی و درونی روم زیاد باشن بیشتر توی این بلاگ چیز می‌نویسم... یعنی شما مثلا توی آرشیو بلاگ من رو اگه نگاه کنی، 80% ماه‌هایی که بیش از 10-12 تا پست توشون گذاشتم ماه‌هایی بودن که واقعا روزهای سختی رو توشون داشتم پشت سر می‌گذاشتم... نمی‌دونم! شاید یکی از مکانیزم‌های فرارم ا, ...ادامه مطلب

  • آیا تو در پایان، به همان آرامیِ آغازی؟

  • فرزانه با اجازه دادن به روند طبیعی رخدادها اقدام می‌کند. او در پایان، به همان آرامیِ آغاز کار است....   میگن معجزه‌ی حضرت محمد، کتابشه... اگه از شباهت‌های خارق‌العاده‌ی حکمت تائو با مکتب اسلام بگذریم،, ...ادامه مطلب

  • وقتی احساس با تحلیل‌های روان‌شناسی قاطی میشه!

  • برام از خواستگار جدیدی که براش اومده بود تعریف کرد.... گفت «شبِ همون روزی که بابام دیده بودش و برام توصیفش کرد، ردش کردم»! براش سوال بود که "نکنه بخاطر ترسم از ازدواجه که اینقدر بی‌پروا رد می‌کنم؟!" ب, ...ادامه مطلب

  • پایان - یدالله رویایی

  • شاید این لحظه، لحظه‌ی آخر شاید این پله آخرین پله‌ست شاید این تن که با من است اکنون سایه‌ای باشد از تنی دیگر، میوه‌ای ز آفریدنی دیگر، میوه‌ای تلخ، شاخه‌ای بی‌بر؟   خواستم پر دهم رکاب گریز پشت کردم به پ, ...ادامه مطلب

  • از کتاب "رهسپاری به عزم شفا"

  • اگر زمانی برسد که از دل‌بستگیِ بیش از اندازه به نتایج اعمالمان دست بکشیم، به این ادراک دست می‌یابیم که لحظاتی از برگزیدن و انتخاب، جریان ثابتِ سرور را قطع می‌کند. شکافی خلق می‌شود که در آن "قضاوت" وجود دارد... آنچه به سویت می‌آید را تمام و کمال بپذیر، قدرِ آن را بدان، از آن بیاموز و بعد رهایش کن...   ----------------------- پ.ن.1: دیدین که چقدددر حرفاشون شبیه همه؟! :) همه دارن یه چیزی میگن اگه ما گوش شنوایی می‌داشتیم! پ.ن.2: دیپاک چوپرا, ...ادامه مطلب

  • مصاحبه شدن در جلسه‌ای که مصاحبه کننده بودم! + رزومه‌ی کاری!!

  • مدتیه که توی شرکتی که از پارسال همکاری مو باهاشون شروع کرده بودم ، رسما شروع به کار کردم... جمله‌ی عجیبی گفتم! می‌دونم :)) الآن توضیحش میدم: پارسال شهریور بود که یاسمین بهم زنگ زد و گفت «یه شرکت هست که , ...ادامه مطلب

  • جمع‌بندی اردی‌بهشت

  • پیش نوشت 1: اگه نخونیدش چیزیو از دست نمی‌دین! این متن‌ها رو برای خودم می‌نویسم که بعده‌ها یادم بیاد چه‌ها کردم توی این ماه :) --------------------------- ارائه‌ی MBTI تو کلاس نظریه‌های شخصیت... یک جل, ...ادامه مطلب

  • 1 روز سکوت؛ گزارش شماره 1

  • این گزارش بیشتر یک شرح ما وقع هست... :)   خواب تا ساعت 9:00 ساعت 12:00 سوالات زیاد فلسفی، تکنیکی، فیزیکی و غیره‌ :))) ابرها چرا اون بالا که هوا سرده نیاز به الکتریسیته دارن برای بارون شدن؟!! پنگوئن‌, ...ادامه مطلب

  • جمع‌بندی فروردین

  • پیش نوشت 1: اگه نخونیدش چیزیو از دست نمی‌دین! این متن‌ها رو برای خودم می‌نویسم که بعده‌ها یادم بیاد چه‌ها کردم توی این ماه :) --------------------------- قرنطینه بخاطر کرونا (متغیر بین رودهن و تهران, ...ادامه مطلب

  • مراقبه از نوع سماع!

  • کلافگی، سردرگمی، شلوغی و بی‌نظمیِ درونی... به دنبال راهی برای فرار، سکوتی از اختیار...   چشم‌آذر می‌نواخت و من می‌شنیدم او می‌نواخت و من می‌خندیدم :) می‌نواخت و می‌رقصیدم....   یک دست جام باده و یک دس, ...ادامه مطلب

  • نگاهی متفاوت به اتفاقات اخیر...

  • قدمی به‌عقب برداشتن و نگاه‌کردن، تنها راهِ #انتخاب کردن است. جز این همواره منفعل خواهیم بود. شاید تصور کنیم که عمل‌مان را برمی‌گزینیم، ولی میان تصورِاختیار و اختیار فاصله‌ی زیادی وجود دارد. اغلب رفتار, ...ادامه مطلب

  • می‌روید و گریه می‌آید مرا.....

  • پیش نوشت: حال خوبی نداره این متن... ------------------------------   بغلش کردم گلوم از قورت دادن بغضم درد گرفت با معصومیت همیشگیش لبشو برچید... با خنده گفتم "می‌بینیم همو دوباره " گفتمش "مث همیشه‌ت پر, ...ادامه مطلب

  • صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی....

  • سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت صعب روزی بوالعجب کاری, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها