من معمولا وقتی که فشارهای بیرونی و درونی روم زیاد باشن بیشتر توی این بلاگ چیز مینویسم... یعنی شما مثلا توی آرشیو بلاگ من رو اگه نگاه کنی، 80% ماههایی که بیش از 10-12 تا پست توشون گذاشتم ماههایی بودن که واقعا روزهای سختی رو توشون داشتم پشت سر میگذاشتم... نمیدونم! شاید یکی از مکانیزمهای فرارم ا, ...ادامه مطلب
برام از خواستگار جدیدی که براش اومده بود تعریف کرد.... گفت «شبِ همون روزی که بابام دیده بودش و برام توصیفش کرد، ردش کردم»! براش سوال بود که "نکنه بخاطر ترسم از ازدواجه که اینقدر بیپروا رد میکنم؟!" ب, ...ادامه مطلب
شاید این لحظه، لحظهی آخر شاید این پله آخرین پلهست شاید این تن که با من است اکنون سایهای باشد از تنی دیگر، میوهای ز آفریدنی دیگر، میوهای تلخ، شاخهای بیبر؟ خواستم پر دهم رکاب گریز پشت کردم به پ, ...ادامه مطلب
مدتیه که توی شرکتی که از پارسال همکاری مو باهاشون شروع کرده بودم ، رسما شروع به کار کردم... جملهی عجیبی گفتم! میدونم :)) الآن توضیحش میدم: پارسال شهریور بود که یاسمین بهم زنگ زد و گفت «یه شرکت هست که , ...ادامه مطلب
این گزارش بیشتر یک شرح ما وقع هست... :) خواب تا ساعت 9:00 ساعت 12:00 سوالات زیاد فلسفی، تکنیکی، فیزیکی و غیره :))) ابرها چرا اون بالا که هوا سرده نیاز به الکتریسیته دارن برای بارون شدن؟!! پنگوئن, ...ادامه مطلب
پیش نوشت 1: اگه نخونیدش چیزیو از دست نمیدین! این متنها رو برای خودم مینویسم که بعدهها یادم بیاد چهها کردم توی این ماه :) --------------------------- قرنطینه بخاطر کرونا (متغیر بین رودهن و تهران, ...ادامه مطلب
پیش نوشت: حال خوبی نداره این متن... ------------------------------ بغلش کردم گلوم از قورت دادن بغضم درد گرفت با معصومیت همیشگیش لبشو برچید... با خنده گفتم "میبینیم همو دوباره " گفتمش "مث همیشهت پر, ...ادامه مطلب
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت صعب روزی بوالعجب کاری, ...ادامه مطلب
آقا ما یه هفته (درواقع 8 روز) بهمون گذشت، هر روزش از روزهای قبل گردن کلفتتر و طولانیتر و پربارتر! این 8 روز از جمعه شروع میشه که یه تحلیل فیلم خفن Joker داشت توش.... واقعا حرفای وحید حرف نداره 3>, ...ادامه مطلب
دارم به مقام "هرچه پیش آید خوش آید" میرسم!! :)) نه که منفعل باشم و منتظر باشم اتفاقات بیفتن! اتفاقا به نسبت همیشهم -تا جایی که خاطرم هست- فعالتر و هدفمندتر شدم و دارم با سرعت خوبی -به نسبتی که ا, ...ادامه مطلب
خدا رو شکر فقط یک عبارت یا یک عادتِ بیانی (تکیه کلام) نیست! یک نوع نگاه به دنیاست... یک نوع سبک زندگی! این عبارت -که فقط یک عبارت نیست- به زبان شعر میشود "هرچه پیش آید خوش آید"... یا به بیان حکیم می, ...ادامه مطلب
نشستم و دارم آهنگ میشنوم و نگاه میکنم... نگاه میکنم یه اتوبوس، آدمای نشسته و ایستاده... همشون توی حداقل یه چیز مشترکن! دغدغههای کوچیک و بزرگی که از چشماشون پیداست... انقدر زیاده که نمیتونن بپوشو, ...ادامه مطلب
مینویسم که یادم نره دو ماه شد که دارم برای کنکور ارشد میخونم اوایلش خیلی سخت بود، اواسطش خیلی سخت بود، هنوزم خیلی سخته :)) واقعا برای روزی 10 ساعت درس خوندن پیر شدم :/ زندگیم شده 5.5 روز تو هفته , ...ادامه مطلب
تا وقتی که زندهایم و مشمول "زندگی"، روزهای خوب و روزهای بد انتظارمونو میکشن...توی روزای بد که تکلیف مشخصه! باید بگذاری و بگذری... بپذیری و تا بشه کلافه نشی و تلاش کنی جمعبندی روزت رو تا میتونی خوب, ...ادامه مطلب
برای آفریدن میشه مثالهایی مثل سرودن، نوشتن، بداهه نوازی و خیلی مدلهای دیگه آورد. اما مدلی که ما توی کلاس بهش تشویق شدیم، مدلیه که به هیچ چیز به جز یه قلم و کاغذ نیاز نداره.. بیان ادبی احساس، یا همون, ...ادامه مطلب